پل چوبی
فیلم شما در بخش خصوصی ساخته شد و آن دو فیلم در بخش دولتی. سرمایه گذاران فیلم «پل چوبی» چه کسانی بودند؟
بهرام رادان، هدیه تهرانی، مهناز افشار، دکتر دادگر و خودم و همین طور آقایان علی سرتیپی و مهدی داوری که دو نفر اخیر غیر از سرمایه گذار، تهیه کنندگان فیلم هم بودند.
پلانی که امیر با کارگرانی که نزدیک خانه اش مشغول گودبرداری بودند و وارد دعوا می شود چه لزومی داشت در فیلم باشد؟
البته قبل آن یک سکانس دیگر هم بود که سانسور شد. فیلم تبلیغاتی آقای احمدی نژاد در حال پخش بود که شیرین آن را تماشا می کرد. به هر حال دچار ممیزی هایی شدیم. مثلایکی از مواردی که سانسور شد این بود که امیر و نازلی وارد محله قدیمی شان می شوند و وارد امامزاده می شوند و خواستند که این شخصیت ها بار مذهبی نداشته باشند. فیلم عاشقانه ساختن در کشور ما خیلی سخت است. شما باید با تماشاگر یک قرار بگذارید و هر دو تا پایبند آن باشید. مثل وقتی که در صحنه تئاتر قصر، لویی چهاردهم را نشان می دهید و تماشاگر می داند که اینجا قصر نیست، اما با تو قرار می گذارد. مثل زنی که در سینمای ایران با پوشش کامل با شوهرش به تختخواب می رود اما ما با تماشاگر قرار نانوشته داریم. به هر حال اینجا ما وقتی در مورد روابط زن و شوهر و حتی عشقشان بخواهیم روی پرده تصویر بسازیم، کار سختی است. من چند سال شاگرد آقای گلشیری بودم و همیشه به من می گفتند قراری که با مخاطبت می گذاری، تا انتها حفظ کن.
شعری از شاملو در وصف وارطان سالاخانیان مبارز حزب توده (برای گذر از سانسور به نازلی تغییر داده شده.):
وارطان! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر،
دست از گمان بدار!
«... بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار
وارطان سخن نگفت،
سرافراز
دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت.
وارطان ! سخن بگو!»
....................