Made In America
یکی از جدی ترین معضلات ما در عرصه هنر و فرهنگ، تنبلی و خودباختگی برخی از هنرمندان در زمینه تولید محصولات فرهنگی و هنری ای ست که برایش زحمتی لازم آید! زحمتی که از سواد، فکر، خلاقیت، ایده و نوآوری بر آید و در کل بگوییم گامی به گام های فرهنگ و هنر فعلی بیافزاید.
همه آنچه رفت، طبیعی ترین انتظاراتی ست که یک جامعه از آن گروهی که خود را هنرمند میدانند، دارد.
اما مع الأسف، جز در موارد معدود (برای پرهیز از بی انصافی عرض میکنم...)، با محصولات تقلیدی مواجهیم و درست در جایی که فکر میکنم این محصول چه ایده ی خوبی داشت، با یک جستجوی کوچک در فضای مجازی، آن ریز بارقه های امید پر میکشند و بر میخوریم به همان محصولاتی که غالبا تقلید عینی و جزء به جزء هم از آن ها صورت گرفته و مثلا هنرمند ما حتی به خود زحمت خرج کردن اندک هوش و اندک عزت نفسی را نداده است که لااقل، ایده را در لا به لای ظواهری متفاوت چنان بپوشاند که تشخیصش برای مخاطب غیر حرفه ای سخت شود!
حقیقتش نمیدانم باید به این قضیه چطور نگاه کرد و چنین مثلا هنرمندانی را چگونه ارزیابی و تفسیر کرد؟
- آیا مخاطب آن ها آنقــــــدر نا آگاه بوده و هست که اینان به چنین تولیداتی عادت کرده و بی زحمت نان میخورند و کسی هم بویی نمی برد؟
- آیا مخاطب آگاه است و آن ها مخاطب را نا آگاه و بی خرد فرض میکنند؟
- آیا آنقــــــــــدر محو محصولات خارج از مرزها هستند که دربست خود را مقلد آنان قرار داده و حاضرند طوطی وار بدون فکر و اندک تغییری همان هایی را تکرار کنند که الگوهایشان به آنان دیکته کرده اند؟
- این چنین هنرمندانی اساسا کدام هنر را در کجا آموخته اند و چه چیز را هنر میدانند و می نامند؟
- آیا آنان که وظیفه نظارت، صدور مجوز، حمایت و پشتیبانی یا حتی سفارش چنین محصولاتی را به هنرمندان ایــــن مرز و بوم دارند، از سواد کافی و آگاهی لازم برخوردار نیستند که ببینند چه چیز از زیر دست و چشم آنان عبور می کند؟
- یا آنان هم هم ردیف هنرمندان آنچنانی که تعریفش گذشت، مخاطب را به سخره گرفته اند؟
اینگونه است که با دیدن یک محصول هنری، گاها در پی حظی آنی، حسرتی عمیــــق در دل و صدها سؤال از این دست در ذهن ردیف می شوند و باز هم تکرار و تکرار و تکرار...
نمونه ای که در ادامه خواهد آمد، نمونه ای از همین بسیار محصولات است:
کلیپ "نو سفر" به مناسبت صد روزگی ریاست جمهوری آقای روحانی
و Yes We Can آمریکایی که در سال 2008 برای تبلیغات انتخاباتی اوباما ساخته شده
نمیدانم جناب آقای حسین دهباشی، شامل کدامیک از دسته بندی های اشاره شده و نشده هستند و با کدام فکر و منطق چنین تقلید جزء به جزئی از این کلیپ آمریکایی انجام داده اند!
البته ناگفته نماند که گاهی از کلیپ آمریکایی هم پیشی گرفته ایم و نکات جالب توجهی در این کلیپ وجود دارد.
تدوین و کادربندی و مشابهت های ظاهری!
کودک آمریکایی در آغوش مادر و ... !
عرض ارادت حتی به کلاهداران کلیپ اصلی!
پله پله تا زنان خواننده! و آمریکایی تر شدن ...
اکتفا به نمایش دست نوازندگان مرد!
و در عوض، جایگزینی و نمایش تمام و کمال چند نوازنده زن!
مدیونید اگر لحظه ای فکر کنید این ها استفاده ابزاری از زن است که حتی آمریکایی ها هم بلد نبودند!
برخی زنان هم در کلیپ، نقش خاص داشتند که از قرار دادن عکس آن ها معذوریم و البته توان نمایش برخی حرکات در عکس وجود ندارد! ...
بد نیست میزان آرایش زنان کلیپ اورجینال با زنان کلیپ نو سفر را هم خودتان حین ملاحضه کلیپ مقایسه کنید که حتی زن چادری کلیپ، یا بهتر است بگویم زنی که در کلیپ چادر سرش کرده بودند، از آن بی بهره نبود!
نکات زیاد دیگری هست که از حوصله پست خارج است و آن ها را به خود شما می سپاریم...
این نمونه ای ست از زنان کلیپ اورجینال:
من دیگه حرفی ندارم :|