پیمان خواهری
امروز برایمان روز خاص و به یاد ماندنی ای شد.
جای همه خواهران خالی، از چند روز پیش تصمیم گرفته بودیم که عید غدیر امسال، با چند تن از دوستان صمیمی، پیمان خواهری بخوانیم.
صبح قرارهایمان را گذاشتیم، شرایطش را دوباره و دقیق مطالعه کردیم و بعد از ظهر رفتیم برای بستن عهدی قشنگ.
اول قصد کردیم برویم امامزاده صالح علیه السلام، به همین نیت هم راه افتادیم، میخواستیم تا قبل از اذان برسیم و کار را به انجام برسانیم. به غروب نزدیک می شدیم که یکی از خواهر بعد ازین ها گفت به امامزاده صالح نمیرسیم، نزدیک ترین امامزاده در حال حاضر، امامزاده اسماعیل علیه السلام است. همه موافقت کردیم که مسیر را به همان سمت تغییر دهیم.
قسمت و دعوت حکایتی ست که جز به دل، فهم نمی شود.
امامزاده اسماعیل علیه السلام از نوادگان امام زین العابدین علیه السلام هستند.
به محض ورود و بعد از سلام و خواندن زیارت نامه، در کنار ضریح زانو زدیم و به یکی از دوستان غایب در جلسه زنگ زدیم و تکنولوژی را نیز به زانوی تعظیم در آوردیم و دست های راستمان را روی هم گذاشتیم و با هم خواندیم:
« به خاطر خدا با هم خواهری و صفا و یکرنگی می ورزیم. به خاطر خدا دستمان را در دست یکدیگر قرار میدهیم و در پیشگاه خدا و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگان او عهد می کنیم که اگر از اهل بهشت و شفاعت باشیم و اجازه ورود در بهشت را یابیم، بدون یکدیگر، وارد بهشت نشویم».
سپس همگی مفاد عهدنامه را پذیرفتیم و ادامه دادیم:
«تمام حقوق خواهری به جز حق شفاعت و دعا و زیارت (دید و بازدید) را از یکدیگر ساقط کردیم».
طنین صدای مؤذن ممذوج در این جملات دلنشین،چه حال خوشی به همه مان داده بود. حسی تازه.
چه برکتی دارد محبتی که منشأ آن محبت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار علیهم السلام است، ان شاءالله.
به نماز که ایستادم، راستش خود را وصله ی ناجور جمع می دیدم، معامله ای که برای من بردش حتمی ست و ...
از این توفیق الهی شکر کردم ... اللــــــــــــــه اکبــــــــر....
بعد از نماز، دور هم نشستیم و چند خطبه از نهج البلاغه را به نوبت خواندیم.سپس شهدای گمنام را به نیابت از همه شما زیارت کردیم و با جنس تازه تر و ماناتری از محبت، و با بار شیرینی از مسئولیت به خانه هایمان برگشتیم.
باشد که سال آینده،غدیری دیگر در نجف اشرف و با جمع بزرگتری دست در دست یکدیگر دهیم و زمزمه کنیم، الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب علیه السلام ...