برف روی کاجها
فیلم این هفته برف روی کاجها به کارگردانی آقای پیمان معادی است، ابتدا خلاصهای از داستان فیلم را روایت میکنیم تا بعد به سراغ عوامل و باقی قضایای مربوط به فیلم برسیم.( روایتی که در اینجا از داستان میبینید به نحوی است که تنها نمای کلی از داستان و ساختار و ارتباط شخصیتها به شما ارائه میکند.)
روایت کامل فیلم به همراه تصاویر: برای درک بهتر فیلم، این فایل را دانلود نمائید. (+)
داستان فیلم
رویا و علی زن و شوهری میانسال در حال خرید ماهانه خود در فروشگاهی هستند، همسر پسرخاله(ژاله) علی را همراه پسرجوانی در فروشگاه میبینند، علی پیشنهاد میدهد که با پسرخالهاش تماس بگیرد و قضیه را اطلاع دهد ولی رویا مخالفت میکند، ژاله جلو میآید و مشخص میشود مرد جوان برادرش بوده همچنین قرار میشود که برادر ِ ژاله برای حل مشکلات دندانش به علی که دندانپزشک است مراجعه کند. (این بخش پیش درآمد فیلم بود، پیش از آنکه شما فیلم را ببینید، به شما کدی در مورد علی میدهد که بعدتر میفهمید او همه را به کیش خود میپندارد!)
رویا معلم پیانوست و به خانمها در خانه پیانو آموزش میدهد، خانه انها در طبقه پائینی خانهی یک خانواده مذهبی قرار دارد، فضای داخلی خانه و نوع چیدمان امروزی است و عنصر کتاب در بیشتر مکانهای خانه به چشم میخورد.
یکی از شاگردان او نسیم نام دارد که در اولین برخوردی که ما میبینیم او با علی دارد(علی پاورچین سعی میکند از کنار انها بگذرد که پاره شدن کیسه میوه نسیم و رویا را متوجه حضورش میکند.) به او نگاههای معنیداری میکند.
علی و دوست و همکارش بهروز در حال سیگار کشیدن در آشپزخانه هستند، بهروز از همسرش مریم که دوست رویا هم هست جدا شده و قرار بر این بوده که امشب هر دو در خانه آنها حاضر شوند تا با هم صحبت کنند، مریم ولی در آنجا حاضر نمیشود.
روابط رویا و علی حاکی از سردی میانشان است. در میان یکی از کلاسهای رویا دختربچه همسایه به خانه آنها میآید و از پشت پنجره/در رو به حیاط به تماشای پیانو زدن میپردازد، صابر ابر(نریمان) دایی دخترک به دنبال او به داخل خانه میآید و گفتوگوی کوتاهی میان آنها شکل میگیرد.(خانه رویا مثل آکواریومی میماند که در معرض دید همهگان است، حریم شخصی وجود ندارد و در چند جای فیلم به این دید اشاره میشود و البته تاکید.)
نسیم شاگرد رویا، از دوست پسرش و کار او برای رویا تعریف میکند همچنین اتفاقی شماره جدید پرهام را بر روی دفترچه نتهای رویا مینویسد. علی برای مسئلهای مربوط به کارش به آلمان سفر میکند. رویا پس از پیادهروی صبحش به نانوائی میرود و اتفاقی به نریمان روبهرو میشود و مسیر بازگشت را با هم برمیگردند. نازی(خواهر نریمان) و یاسمین برای شنیدن صدای پیانو به خانه رویا میآیند. همچنین نسیم چند جلسه از کلاس را غایب میشود و رویا به خاطر نگرانی بابت او با شماره پرهام تماس میگیرد و متوجه رابطه نسیم با علی میشود. پرهام برای او تعریف میکند که چهارسال با نسیم دوست بوده و به خاطر شکی که به او پیدا کرده تعقیبش کرده و بعد نسیم و علی را با هم دیده، و متوجه شده به خانهای رفت و آمد میکردند(خانه بهروز) پرهام میگوید که قصد کشتن علی را داشته ولی علی با او طوری صحبت کرده که قانع شده و به این نتیجه رسیده که اشتباه از طرف نسیم بوده، و از نسیم میخواهد که برگردد تا او همهچیز را فراموش کند، سه ماه قبل(3ماهی که نسیم به کلاس پیانو میآمد و پرهام از این ماجرا خبر نداشت) علی با او تماس میگیرد و میگوید که از زندگی نسیم خارج شود و پرهام دوباره با نسیم دوست میشود ولی هیچ چیز مثل قبل نبوده.
رویا به پرهام در مورد نبودن علی دروغ میگوید، و طبق قولی که پرهام به علی برای مسکوت نگهداشتن این ماجرا داده از رویا میخواهد ماجرا را جایی بازگو نکند.رویا با تماس با آژانس هواپیمایی متوجه میشود که نسیم و علی با هم به لندن رفتهاند، به سراغ بهروز میرود تا او را بابت قضیه خانه و پنهان کردن ماجرا توبیخ کند، بهروز در جواب او سعی میکند پنهانکاریش را توجیح کند و میگوید که علی نسیم را دوست داشته ولی به خاطر تهدیدهای او با او برخورد کرده و همهچیز را تمام کرده.(دروغ بهروز.)همچنین از رویا در مورد اینکه مریم از ماجرا اطلاع دارد میپرسد و رویا جواب مثبت میدهد(دروغ رویا.) بهروز از رویا در مورد خبر داشتن مریم از دادن کلید به علی میپرسد و رویا جواب منفی میدهد(دروغ رویا) رویا در مطب میبیند که بیمارهای علی را بهروز درمان میکند. پس از آن رویا برای مریم ماجرای پیش آمده را تعریف میکند. مریم یکی از علل ماجرا را بچه نداشتن علی و رویا میداند، ولی رویا این مسئله را انکار میکند، چون زمانی که علی خواستار بچه بوده رویا سنش پائین بوده و بعد هم علی به مرز 50 سالگی رسیده و دیگر بچه نمیخواسته.
رویا در جواب مریم در مورد محل ملاقات علی و نسیم اظهار بیاطلاعی میکند.(دروغ رویا برای مصلحت.)صبح فردا مادر رویا به خانهاش میآید و رویا در مورد شب ماندن مریم دروغ میگوید. علی با رویا تماس میگیرد و برای او پیغام میگذارد" تا برای آدم اتفاق نیوفته نمیتونه بفهمه! رفتم برای اینکه بیشتر از این بهت دروغ نگم."
روز بعد رویا پاکتی حاوی حق طلاق، مهریه و باقی حقوق خود را دریافت میکند. رویا به مریم در مورد این میگوید که بهروز، مریم را برای خودش میخواسته(به نوعی غیرت مردانه) در حالی که علی در پی رهایی از دست رویا است.مریم و رویا به موسسه بازیگری که مریم در آنجا تست داده میروند(بیننده ابتدا نمیداند که آنجا موسسه بازیگری است.)صحنهای که بازی میکند رودررویی مردی غیرتی در مقابل همسرش است که همکار مردش او را همراهی کرده، برخورد خشن مرد و بعد گریههای مریم شوکی به بیننده وارد میکند ولی بعد متوجه میود که تست بازیگری بوده. در راه برگشت موسسه بازیگری با مریم تماس میگیرند و قد او را میپرسند، مریم قد خود را کوتاهتر از آنچه که هست میگوید( رویا و مریم هر دو به دروغ او میخندند.). پرهام با رویا تماس میگیرد و رویا ماجرای لندن رفتن نسیم و علی را به او اطلاع میدهد. روابط بهروز و مریم رو به بهبود میرود. رویا در مورد وضعیت مالی و پرداخت اجاره خانه به مریم دروغ میگوید. رویا تبلیغات مربوط به کلاس پیانوی خود را شخصاً در سطح محله پخش میکند.
شب، دزد به خانه نازی میزند و او و دخترش به خانه رویا میآیند و از آنجا به نریمان تلفن میزنند تا شب پیش آنها بیاید.(همسر نازی در جنوب کار رمیکند و در کنار خانوادهاش نیست. کار نریمان استخراج فیروزه است.) پرهام از رویا پیگیر شماره تماسی است تا با نسیم و علی صحبت کند، رویا با وکیل علی تماس میگیرد و از او میخواهد که هرچه سریعتر مراحل طلاق را انجام دهند، وکیل به او میگوید که سفر است و شنبه باز میگردد، طلاق موکول به شنبه میشود. پرهام به در خانه رویا میآید حاج خانم(صاحب خانه) از پرهام پرسوجو میکند و سعی دارد که از ماجرا مطلع شود. رویا در جواب پرهام اظهار بیاطلاعی میکند، پرهام، رویا را تهدید میکند، رویا از پرهام در مورد چیزی که میخواهد از نسیم بپرسد سوال میکند، پرهام باز میگردد. در محل جلسهای برای تعیین نگهبانی برای کوچه ترتیب داده میشود، رویا به صدای هیئت عزاداری که از جلوی خانه رد میشود گوش میدهد و نریمان در بالکن روبهروئی او را نگاه میکند.
در جلسه نریمان و رویا کنار هم مینشینند و نریمان اساماسی به رویا نشان میدهد و باعث خندهی او میشود همچنین نریمان از گردنبد رویا تعریف میکند، در راه بازگشت رویا و نریمان در مورد موسیقی صحبت میکنند و نریمان سیدی به رویا میدهد. رویا از علی طلاق میگیرد، همچنین در 6ماه گذشته که علی نبوده، تمام مریضهای او را بهروز درمان میکرده و وضعیت مالی آنها نیز بهتر شده. رویا تصمیم میگیرد نریمان را برای کنسرت دعوت کند. نریمان قبول میکند و قرار میشود شب با هم ابتدا به خانه مریم و بهروز بروند(به پیشنهاد مریم) و بلیطها را بگیرد و بعد به کنسرت بروند. نریمان تماس میگیرد و در مورد اینکه اتفاقی به نانوایی نیامده صحبت میکند، همچنین در مورد لباسی که قرار است بپوشد از رویا میپرسد و از رویا میخواهد که پرده خانهاش را بکشد تا خانه مشخص نباشد(غیرت نریمان نسبت به رویا.)
رویا در خانه مریم با علی روبهرو میشود و علی به او میگوید که از کار خود پشیمان است و میخواهد برگردد، همچنین رویا متوجه میشود که مریم از قبل ماجرا را میدانسته و از او پنهان کرده.(عمر زندگی زناشوئی رویا و علی 14 سال بوده.)
بعد از کنسرت رویا، مریم را بابت پنهان کاری که انجام داده توبیخ میکند( به مریم به دروغ میگوید که تنها به کنسرت آمده.) مریم تعریف میکند به علت اینکه قدش از بازیگر مرد مقابل بلندتر بوده قبول نشده و به بهروز به دروغ گفته به خاطر او نقش را نپذیرفته.
علی شب به خانه میآید و آنجا میماند، رویا صبح به علی میگوید که با مردی آشنا شده و حس ناشناختهای به سراغش آمده.