Percy Jackson & the Olympians: The Lightning Thief
شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۹ ق.ظ
*تمامی اسامی ذکر شده در متن به صفحه ویکیپدیای مربوط به آن نام لینک شدهاست، با نگاه داشتن موس بر روی اسامی و کلیک بر روی آنها به صفحه نام ِ مربوطه منتقل میشوید.
فیلم این هفته نقد فیلم Percy Jackson & the Olympians: The Lightning Thief(پرسی جکسون و المپنشینان: دزد صاعقه) است.
فیلم محصول سال 2010 است. این فیلم براساس کتابی با همین نام، نوشته Rick Riordan ساخته شدهاست.
داستان فیلم در مورد پسری 16 ساله به نام پرسی جکسون است که
یک demigod یا نیمهخداست، او پسر پوسایدون، خدای دریاهاست، ماجرا از آنجا
شروع میشود که صاعقه زئوس دزدیده میشود، و زئوس در ملاقاتی که در ابتدای فیلم با
پوسایدون(برادر ِ خود) انجام میدهد، به او میگوید که دزد پسر ِ او، پرسی جکسون
است.
پوسایدون این تهمت را نمیپذیرد چرا که پرسی جکسون حتی از
ماهیت اصلی خود(نیمهخدائی) اطلاعی ندارد و از زمان تولد هیچگونه ملاقاتی با پدر
خود نداشته. زئوس حرف او را نمیپذیرد و
برای بازگرداندن صاعقه 14 روز مهلت میدهد.پرسی جکسون که در دبیرستان تحصیل میکند، قابلیتهای خارقالعادهای
در خود سراغ دارد که برای انها توجیح درستی پیدا نمیکند، از جمله توانائی ماندن
در زیر آب به مدت زیاد و همچنین خواندن جملات لاتین بدون آنکه آموزشی دیده باشد.
در اردوئی که جهت بازدید از موزه یونان باستان برای پرسی و
همکلاسانش ترتیب دادهشده، یکی از معلمان جدید پرسی، او را به سالنی برده و در انجا
تبدیل به موجود عجیبی(فیوری) میشود و به پرسی حمله میکند و از او میخواهد که صاعقه را
تحویلش دهد. پرسی دوستی دارد به نام Grover Underwood که همواره در کنار اوست، زمانی که این اتفاق میافتدد، دوست ِ
معلول پرسی به همراه معلم لاتین ِ او که بر روی ویلچر است به کمکش میآیند و پس از
فراری دادن موجود عجیب، به بحثی در زمینه مراقبت و انتقال پرسی به "کمپ" میپردازند، در حالی که پرسی به هیچ عنوان از ماهیت گفتههای آنها اطلاعی ندارد. برنر، معلم لاتین پرسی، خودکاری به او میدهد تا در صورت خطر از ان استفاده
کند.
پرسی به همراه دوست ِ خود، گروور و مادرش به سمت کمپ حرکت میکنند، در حالی که پرسی هیچگونه اطلاعی از انچه رخ میدهد ندارد، در مسیر یک مینوتور به انها حمله میکند، آنها به سمت کمپ فرار میکنند. پرسی و گروور که میتوانند از دروازه کمپ بگذرند و داخل شوند، نجات پیدا میکنند ولی مادر پرسی توسط مینوتور گرفته شده و گویا کشته میشود. پرسی به موجود حمله کرده و به کمک خودکارش که تبدیل به شمشیر میشود، آن موجود را میکشد و خود از هوش میرود.
پس از بهوش آمدن در کمپ، از اتفاقات به وقوع پیوسته اگاه میشود،
او میفهمد که پسر پوسایدون خدای دریاهاست و همچنین گروور محافظ ِ او یک نیمه
انسان، نیمه بز است، همچنین معلم لاتینش آقای برنر، یک نیمه انسان نیمه اسب است(سانتور) که
مسئولیت تعلیم نیمه خدایان را در این کمپ به عهده دارد، در کمپ دختر آتنا، خدای
جنگ به نام Anna Beth Chase و
همچنین پسر هرمس به نام Luke Castellan ملاقات میکند،
در شبی در کمپ، هادس خدای مردگان ظاهر شده و از پرسی جکسون صاعقه را میخواهد و به
او میگوید که مادرش نمرده و در زیر زمین اسیر اوست.
پرسی جکسون تصمیم میگیرد برای نجات مادرش به زیر زمین سفر
کند، در این سفر دوست ِ او گروور و آنابتا همراهیش میکنند. لوک به آنها نقشهای میدهد،
تا هم محل مرواریدهای Persephone همسر هادس را که برای بازگشتشان از دنیای
زیرزمین(مردگان) مورد نیاز است و هم محل ورودی دنیای زیر زمین را پیدا کنند،
همچنین سپر و کفشهای پرندهای که از پدر خود دزده را نیز برای کمک به آنها میدهد.
نخستین مروارید در باغی است، که در آن باغ Medusa زندگی میکند،
مدوسا، زنی است که هرگاه کسی به چشمانش نگاه کند، به سنگ تبدیل میشود، پرسی با نگاه کردن به تصویر مدوسا به او حمله کرده و سرش را از بدن جدا میکند و
مروایدی که در دستبند اوست را برمیدارد، همچنین سر مدوسا را برای استفادههای آتی
همراه خود میبرند.
دومین مروارید بر روی تاج محسمه اتنا در معبد Parthenon میباشد، که
پرسی جکسون با استفاده از کفشهای پرنده مروارید را گرفته و پس از جنگ با Hydra موجودی چند سر
و شکست ان، موفق میشوند، سومین مروارید در لاس وگاس و در کازینو Lotus قرار دارد،
آنها پس از ورود به کازینو و خوردن گلهای Lotus یا نیلوفر دچار
فراموشی شده و شروع به تفریح میکنند، پوسایدون با پرسی ارتباط برقرار کرده و او
را از خواب بیدار میکند، پرسی متوجه میشود که زمان برای افراد داخل کازینو متوقف
شده و دوستان خود را هوشیار کرده و پس از برداشتن مروارید فرار میکنند نقشه به
آنها نشان میدهد که در ورودی به سرزمین زیرین در هالیوود قرار دارد. به ان محل میرسند
و بالاخره به دیدار هادس میروند. پرسی به عموی خود میگوید که صاعقه را ندزدیده،
ولی در همین زمان از داخل سپری که لوک به پرسی داده بود صاعقه بیرون میافتدد و
مشخص میشود که لوک دزد اصلی بوده، هادس تصمیم میگیرد که همه انها را به آتش تارتاروس بسپارد، ولی با حیلهای که همسرش پرسفونه به او میزند صاعقه را از او
گرفته و هادس را میکشد و پرسی و مادر و دوستانش را آزاد میکند. آنها برای بازگشت
فقط 3 مروارید داشتند برای همین گروور پیش پرسفونه میماند.
پرسی، آنابتا و مادر پرسی به برج تجارت جهانی انتقال یافته
و میخواهند پیش از تمام شدن موعد مقرر صاعقه را تحویل زئوس دهند که لوک سر میرسد،
او میخواهد خدایان المپ را مجازات کرده و نیمه خدایان را به جای آنها خدای المپ
کند، پس از مبارزه آنها و موفقیت پرسی، او صاعقه را به زئوس برمیگرداند و پدرش،
پوسایدون اجازه پیدا میکند که با او صحبت کند. پرسی در انتها به کمپ باز میگردد
تا برای جنگهای احتمالی آینده آماده باشد .
ریک ریودن نویسنده کتابهای پرسی جکسون، 5 کتاب بر اساس این
شخصیت و داستانهای اساطیر دارد که مطالعه آنها جهت آشنائی بیشتر و تکمیل اطلاعات
خالی از لطف نیست. پرسی جکسون نیز همانند هری پاتر و کتابهای نوجوانانهای از این
دست، مانند گرگ و میش، دارن شان و ... پر از داستانها، شخصیتها و اشارات به
اساطیر یونان هستند. جهت آشنائی بیشتر به مرور شخصیتها و داستانهایی
که در فیلم موجود است میپردازیم. این لیست کامل میشود:
Demigod: یا نیمهخدا
از وصلت خدایان با زمینیان به وجود متولد میشوند، مانند هرکول/آشیل/هلن/پرسیوس (Clash of titans)
Poseidon: خدای دریا، با
نیزهای، با مدوسا در معبد آتنا/ فرزندان زیادی داشت.
برخی لینکها و کتابهای مفید:
ممنون دوستم، برای من که نمی تونم دیگه کلاس بیام خیلی مفید بود