Iphigenia
درج برخی لینکها در ادامه متن به معنی تائید تمامی مطالب ذکر شده در آنها نیست، بلکه تنها به جهت خواندن و بررسی مطالب مرتبط با موضوع در اینجا ذکر شدهاست.
فیلمی که در نقد فیلم این هفته قرار بر نمایش آن هست، فیلم Iphigenia (Ifigeneia -ایفیگنیا-ایفیژن-ایفیژنیا) ساخته Michael Cacoyannis (میخائیل کاکویانیس) به سال 1977 است. با توجه به صحبتها و توصیههای استاد مبنی بر اینکه پیش از کلاس سعی کنیم فیلم را ببینیم و طی نقد درگیر داستان نباشیم، تصمیم گرفتیم که مطالبی در مورد فیلمی که قرار بر نمایش آن هست در اختیار باقی هنرجویان قرار بدهیم.
در مورد این فیلم دو مبحث مطرح است، یکی خود اثر فیلم و کارگردان و بررسی آثارش که بُعد فیلمشناسی است و دومین مبحث، محتوا و سرچشمه این فیلم است، که هر دو مورد به هم وابسته بوده و یکی مکمل دیگری است، در واقع با شناخت بهتر از سرچشمه و اصل فیلم میتوانیم درک بهتر و همه جانبهتری نسبت به خود فیلم پیدا کنیم.
در این پست، تنها به دادن اطلاعاتی اکتفا میکنیم چرا که نقد و بررسی اثر در حد ِ توان نگارنده متون نیست. همچنین ابتدا اصل داستان Iphigenia را ذکر کرده و بعد به بررسی اطلاعات سرچشمه داستان و در آخر خود اثر میپردازیم.
1.
هلن(زیباترین زن جهان) همسر Menelaus (منلائوس) پادشاه اسپارت توسط پاریس شاهزاده تروایی همراه با اندوخته اسپارت ربوده میشود، منلائوس که غرور و آبرویش به باد رفته به برادر خود Agamemnon (آگاممنون) پادشاه آرگوس، که قدرتمندترین پادشاهاست روی آورده و از او درخواست کمک میکند تا همسر و غرور احترام از دست رفته خود و یونان را از ترواییها بازپس گیرند.
آگاممنون همراه متحدانی وارد جنگ میشود، دو تن از این متحدان Odysseus (ادیسه) و Achilles(آشیل-اخیلوس) روئینتن هستند. سپاهیان به همراه هزاران کشتی در بندر Aulis (آولیس-آیلیس) به انتظار دستور حمله میمانند. آگاممنون به همراه سربازانش برای به دست آوردن آذوغه به معبد آرتمیس و محلی که دامهای مربوط به آن الهه را نگهداری میکنند، حمله کرده و گوزن مقدس آرتمیس را میکشند. Calchas (کلشاس) اوراکل معبد آرتمیس در جلسهای که تنها آگاممنون، منلائوس و ادیسه حضور داشت از پیغامی از آرتمیس سخن میگوید. او میگوید که آرتمیس بادها را در دست گرفته و اجازه حرکت سپاهیان را از بندر آولیس نمیدهد تا قربانی به درگاهش تقدیم شود، و قربانی مورد نظر فرزند نخست آگاممنون Iphigenia (ایفیگنیا-ایفیژن-ایفیژنیا) است. این راز میان آن جمع باقی میماند. اگاممنون به همسر خود Clytemnestra (کلیتمنسترا) نامهای مینوسید و در آن از او میخواهد که ایفیژنی را به آیلیس بفرست تا او را پیش از شروع جنگ به عقد آشیل در آورد.
کلیتمنسترا با دریافت نامه، همراه ایفیژنی و تنها پسرش Orestis (ارستیس) به امید ازدواج دخترش با پهلوانترین مرد یونان راهی میشود. اگاممنون پشیمان از نامهای که نوشته و بر سر دوراهی احساس پدرانه و غرور شاهانه خود، نامهای حاوی تمام حقیقت برای همسرش نوشته و به قاصدی میدهد تا به کلیتمنسترا برساند. منلائوس از ماجرا آگاه شده و به دنبال قاصد رفته و مانع از رسیدن نامه به کلیتمنسترا میشود. در گفتوگوئی طولانی که میان آگاممنون و برادرش در میگیرد، از غرور یونان و هدفشان سخن میگویند. آگاممنون پریشان از اینکه مجبور است فرزندش را قربانی هلن همسر فراری برادرش کند در جواب منلائوس که از غرور را بهانه جنگ میداند به این حقیقت اشاره میکند که تمام جنگ تنها برای طلاهای ترواست.
اگاممنون بر تصمیم خود برای باخبر کردن کلیتمنسترا از حقیقت پاربرجاست تا اینکه پیکی میرسد و خبر نزدیک شدن کاروان عروس را میدهد. آگاممنون و منلائوس پس از بحثی دوباره با هم برای حمایت از ایفیژنی همپیمان میشوند، ولی از اینکه ادیسه و کلشاس نیز این راز را میدانند بیمناکند. پس از رسیدن کاروان، ایفیژنی به دیدار پدر میشتابد ولی با رفتار سرد و عجیب آگاممنون روبهرو میشود. آشیل برای دیدن آگاممنون به محل استقرار او میآید و با استقبال گرم و عجیب کلیتمنسترا روبهرو میشود، پس از طرح موضوع ازدواج، آشیل اظهار بیاطلاعی میکند، قاصد آگاممنون که غلام ِ دیرینه کلیتمنسترا است تمام ماجرا را برای کلیتمنسترا و آشیل شرح میدهد، کلیتمنسترا از شنیدن این موضوع برآشفته میشود و ایفیژنی از آن محل به جنگلهای اطراف فرار میکند. کلیتمنسترا از آشیل درخواست کمک میکند، و آشیل قبول میکند که از ایفیژنی به عنوان نامزد خود حمایت کند و مانع از قربانی شدن او شود. کلشاس و ادیسه در محل قربانی به تمام سپاه نام قربانی را میگویند. کلیتمنسترا در مواجه با اگاممنون از او میخواهد که مانع از ریختن خون فرزندش برای هلن شود، ولی اگاممنون نمیپذیرد. سربازانی به دنبال ایفیژنی میروند. سربازان به همراه ایفیژنی به پیش آگاممنون باز میگردند و محل اقامت انها را محاصره میکنند و به انتظار فرمان قربانی اگاممنون میایستند. ایفیژنی از پدرش میخواهد که او را قربانی نکند، ولی آگاممنون به او میگوید که سربازان زمان زیادی منتظر حمله به تروا بودهاند و حالا به گفته اوراکل منتظر قربانی او هستند، و او توانائی ایستادن در مقابل انها را ندارد، چرا که ممکن است به خانه حمله کرده و انگاه کل خانواده را نیز بکشند. آشیل در مقابل سپاهش میایستد و قربانی شدن ایفیژنی را اشتباهی میخواند و از انها میخواهد که از عروس فرماندهشان حمایت کنند ولی سپاهیان در پاسخ او میگویند برای جنگ آمده اند نه عروسی و به او سنگ میزنند. آشیل به پیش کلیتمنسترا و ایفیژنی میآید و به انها میگوید که حاضر است از آنها در مقابل تمامی سپاه حمایت کند. ایفیژنی تصمیم میگیرد برای جلوگیری از خونریزی بیشتر و دستیابی به مرگ بهتر خود با پای خود به قربانگاه برود. ایفیژنی با مادر وداع میکند و به سمت قربانگاه میرود. زمانی که از پلهها بالا میرود باد شروع به وزیدن میکند، سپاهیان به سمت دریا میدوند و آگاممنون در لحظه آخر به دنبال ایفیژنی میرود، کلشاس ایفیژنی را گرفته و آگاممنون در لحظه اخر آنچه اتفاق میافتدد را میبیند. کلیتمنسترا در ساحل به حرکت کشتیها با دیده انتقام مینگرد.
2.
ایفیژنیا فرزند بزرگ آگاممنون و کلیتمنسترا میباشد. آگاممنون از خاندان آترئوس (Atreus Family) بود که شرح این خاندان و نگونبختیشان در تریلوژیOresteia(اورستیا) نوشته Aeschylus(آشیلوس-آیسخلوس) آمده است. در اورستیا که در حال حاضر 3 تریلوژی از آن موجود است، در نخستین آن، به نام آگاممنون، کلیتمنسترا به انتظار بازگشت آگاممنون از جنگ تروا نشسته تا انتقام دختر خود ایفیژنیا را که برای شروع جنگ قربانی شد بگیرد. پس از کشته شدن آگاممنون به دست کلیتمنسترا به دلیل انتقام و همچنین خیانت به همسر، در دومین تریلوژی با عنوان نیازآوران پسر آگاممنون، ارستس، از ماجرای قتل پدر اگاه شده و همراه خواهر، الکترا به خونخواهی بر میخیزند، و در این میان به گفته اپولو عمل کرده و مادر را برای انتقام میکشند. در سومین تریلوژی با نام الاهگان انتقام با درگیری ارستس با الاهگانی مواجهیم که در صدد گرفتن انتقام کار شنیع ارستس (مادر کشی) برامدهاند. در آخر ارستس با پادرمیانی آرتمیس از مزاحمتهای الاهگان انتقام نجات مییابد.
داستان ایفیژنیا را نوسیندگان متعددی نوشته و پرداختهاند آنچه که ازEuripides (اوریپید) در دو نمایشنامه خود با نام Iphigenia in tauris و Iphigenia in Aulis بیان کرده، پرداختی متفاوت و جدید با گذشته بوده. داستان فیلم بر مبنای Iphigenia in Aulis(ایفیژنیا در آیلیس) ساخته شدهاست. در نمایشنامه اصلی پس از وارد شدن ایفیژنیا به قربانگاه، آرتمیس او را گرفته و به جای او گوزنی در محراب قربانی میشود. این توجیه این اتفاق از دید مردم باستان از ان جهت بوده که اعتقاد داشتند، آرتمیس نمیخواسته قربانگاهش به خون انسان آغشته شود و یا آرتمیس میخواسته ایفیژنیا را باکره برای خود نگاه دارد و او را مسئول معبد خود گرداند و حتی در بسیاری از متون آمده که ایفیژنیا و آرتمیس مانند هم بوده و خصلتهایی از آرتمیس در ایفیژنیا موجود بوده است. در نمایشنامه بعدی اوریپید به نام ایفیژنیا در میان توریها، به شرح زندگی ایفیژنیا پس از ربوده شدن توسط آرتمیس و مسئول معبد او شدن در شهر توری و بعد ملاقات با برادر و بازگشت به سرزمین آتن پرداخته میشود.
3.
میخائیل کاکویانیس، کارگردان یونانی با فیلم زوربای یونانی برگرفته از کتابی با همین نام نوشته کازنتراکیس به شهرت رسید زوربای یونانی با بازی آنتونی کوئین و اهنگسازی میکیس تئودورکیس اثری ماندگار و مهم در کارنامه این کارگردان بود. در کارنامه او 3 فیلم برگرفته از نمایشنامه های اوریپید موجود است، به نامهای الکترا با بازی ایرنه پهپه که موسیقی این فیلم را نیز میکیس تئودورکیس ساخته است، الکترا دختر اگاممنون و کلمنستراست که در پی انتقام خون پرد همراه برادر میشود و مادر را به قتل میرساند.. زنان تروا با بازی کارتین هپبرن و ایرنه پهپه داستان زنان تروایی پس از سقوط ترواست و اتفاقاتی که برای آنها میافتدد.
*نکات پایانی
سرداران لشگر حمله کننده به تروا:
· اگاممنون
· منلاس
· نستور
· آژاکس
· پالامد
· اولیس
· دیومو
· آفیلوس
· ماکائون
· اودیسه
· آشیل
*نمایشنامه ایفیژنیا در اولیس
آدرس برخی وبلاگها و سایتهای مرتبط با موضوع:
http://namayeshgar.com/?p=5184
http://www.courttheatre.org/season/article/the_house_of_atreus_and_thyestes/