مجمع المفسده ایی با زیرنویس فارسی
نقدی بر فیلم گذشته
مجمع المفسده ایی با زیرنویس فارسی
بالاخره فیلم «گذشته» اصغر فرهادی است صبح چهارشنبه 29 خرداد در سینماهای کشور اکران شد؛ فیلمی که به زبان فرانسوی است و با زیرنویس فارسی نمایش داده میشود و به غیر از چند جمله علی مصفا بقیۀ فیلم به زبان فرانسه است.
این فیلم در جشنواره فیلم کن امسال نامزد نخل طلا بود و بسیاری از خوش باوران احتمال برنده شدن آن را میداند که فقط بازیگر زن فرانسوی جایزه ایی دشت کرد تا فرهادی و هم پالکیهایش متوجه باشند برای جوایز بیشتر به وطن فروشی و ارزش ستیزی بیشتری نسبت به جدایی نادر از سیمین نیاز است.
فیلمی که با وجود عوامل ایرانی در شناسنامهاش نام ایران را به عنوان کشور سازنده ندارد و محصول کمپانی فرانسوی «ممنتو فیلمز» است. قبل از هر صحبت و نقد و نظری درباره فیلم گذشته، به دلیل جزئیات و شاخ و برگهای فراوان داستانی و همین طور زبان فرانسوی فیلم باید در ابتدا داستان آن را دانست.
فیلم با آمدن احمد (علی مصفا) به فرودگاه پاریس شروع میشود. همسرش مارین (برنیس بژو) که احمد هنوز او را رسماً طلاق نداده به استقبالش آمده است. احمد گله میکند که چرا مارین برای او هتل رزرو نکرده است.
در خانه متوجه میشود که مارین با مردی به نام سمیر (طاهر رحیم) زندگی میکند و فرزند او فؤاد نیز همبازی لئا دختر 10 ساله مارین است. مارین به محل کار خود در داروخانه میرود. مغازه خشکشویی سمیر در نزدیکی محل کار او است.
احمد به درخواست مارین با لوسی دختر دیگر او، صحبت میکند. او که شانزده سال دارد با ازدواج مادرش با سمیر مخالف است. لوسی میپرسد مادرم چگونه میخواهد با سمیر زندگی کند در حالیکه او همسری دارد که در کما است؟
صبح روز بعد احمد قبل از اینکه با مارین برای اجرای طلاق به دادگاه بروند سمیر را میبیند.
مارین در وقت انتظار دادگاه به احمد خبر میدهد که از سمیر باردار شده و تصمیمش برای زندگی مشترک با او قطعی است. مراحل طلاق به سرعت انجام میشود. آنها بچهای از زندگی مشترکشان ندارند.
احمد با لوسی به رستوران دوست ایرانیاش شهریار (بابک کریمی) میروند. لوسی خبر میدهد که همسر سمیر به سبب رابطۀ عاشقانه مادرم با سمیر خودکشی کرده است.
احمد نیز از بارداری مادرش خبر میدهد و اینکه اکنون فرصتی برای این حرفها نیست. لوسی گریهاش میگیرد و قبل از رفتن فاش میکند که مارین برای آن به سراغ سمیر رفت زیرا قیافهاش شبیه تو است.
شب احمد برای بردن چمدانش میآید اما متوجه میشود که لوسی هنوز به خانه نیامده. شهریار زنگ میزند و خبر میدهد که لوسی به منزل آنها رفته است.
لوسی این بار به احمد خبر میدهد که همسر سمیر در خشکشویی، جلوی بچهاش مایع لباسشویی خورده و خودکشی کرده است. سمیر و مارین از یکدیگر خداحافظی میکنند که مدتی از هم دور باشند، تا وقتی که تکلیف همسر سمیر روشن شود.
روز بعد در همان رستوران، نعیما کارگر خشکشویی سمیر برای احمد و لوسی توضیح میدهد که نزاعی میان من و سِلین (همسر سمیر) رخ داد که نتیجتاً سمیر او را اخراج نمود و او چهار روز بعد خودکشی کرد.
بعد از رفتن او، لوسی اعتراف میکند که نامههای عاشقانه مادرش با سمیر را برای سلین فرستاده است؛ لذا علت خودکشی او این است. احمد لوسی را راضی میکند تا این ماجرا را برای مادرش بگوید. مارین بسیار عصبانی میشود و دخترش را میزند و از خانه میراند.
احمد مارین را ملامت میکند که تو آن نامهها را نوشتی و نه لوسی. تو چرا در این چهار سال نخواستی از من طلاق بگیری؟ تو عمداً مرا به جای هتل به این خانه آوردی تا سمیر را نشان دهی و بگویی باردار هستی تا از من انتقام بگیری. مارین حرف او را تأیید میکند و سپس به دنبال لوسی میرود تا او را برگرداند.
مارین به سمیر خبر میدهد که لوسی یک روز قبل از خودکشی زنت به خشکشویی زنگ زده و آدرس ایمیل او را گرفته تا نامههای عاشقانه ما را برایش بفرستد. سمیر از نعیما میپرسد و مطمئن میشود که زنش بعد از آن نزاع، به خشکشویی نیامده است.
اما کمی بعد، میفهمد که خود نعیما آدرس میل را به لوسی داده است لذا او را اخراج میکند. نعیما در دفاع از خود میگوید که سلین از مدتها قبل، مشکوک شده بود که من با تو رابطه دارم؛ لذا قصدم این بود که بفهمد من بیگناهم. اما سلین ایمیلها را نخوانده است زیرا او به اینجا آمد و در حضور من خودکشی کرد.
سمیر در گفتوگوی وداع گونه با مارین تأکید میکند که گذشتهها را رها کن، احمد وسایل زندگی مشترکشان را برای مارین گذاشته، با بچهها خداحافظی میکند و میرود.
سمیر در بیمارستان آخرین تلاشهایش را به کار میبندد تا همسرش را پس از هشت ماه از کما بیرون بیاورد. سلین به عطر و بوی او واکنش نشان میدهد.
-اولین حکمی که می توان درباره فیلم «گذشته» داد، نجس بودن فیلم!در همین چند خط سیناپس و خلاصه داستان مملو از انواع و اقسام رذالتها از قبیل زنا و دروغ و خیانت زناشویی تا خودکشی و فرزند نامشروع و بحران هویت وجود دارد که هرکدام برای خودشان نقطه عطفی هستند.
اصلاً بخش حیرت آور قضیه اینجاست که این فیلم را کسی ساخته که در فرهنگش بیان و انتشار هر کدام از این رذالتها کراهت دارد و مقبولیت ندارد و حیرتآورتر اینکه هیچ موضعی نسبت به تمام این پستیها در طول و پایان فیلم گرفته نمیشود و فقط اصرار و تاکید بر این است که گذشتهها گذشته.
مانند برخی زنان که به محض رسیدن به کشوری خارجی کشف حجاب میکنند کاملاً مشخص ست که فیلم «گذشته» عقده گشایی مضمونی اصغر فرهادی است و با مواجه نبودن هیچ ممیز و اصولی هر چه خواسته و گفته است.
اتفاقاً وجه کاریکاتوری قضیه اینجاست که همه اذعان دارند فیلم قبلی وی که در ایران و با تمام خط و خطوط ساخته شده به مراتب خوش ریتم تر و بیان بصری بهتری دارد.
-اصغر فرهادی اگر در دو سه فیلم آخرش سرزمین مادریاش را پر از دروغ و فلاکت و بدبختی نشان داده، حالا در این فیلم با نمایش سه همسر مهاجر برای یک زن بی اراده فرانسوی همه مهاجران و همه کشورهای در حال توسعه را عامل بدبختی و فلاکت جوامع غربی معرفی میکند.
فیلمی در حمایت کشورهایی که مهاجرت پذیری بالایی دارند و چنان شرح غمی از مهاجرت است که گویی فرهادی از هفت پشت اصالت این جوامع را دارد. اینکه مهاجران در غالب اوقات باعث دردسر هستند و خیر که ندارند هیچ، حتی پس از طلاق و جدایی هم ول کن نیستند و با تعلق خاطرشان هر چند وقت یکبار مهمان ناخوانده ایی میشوند.
اتفاقاً خبطی که اینبار فرهادی مرتکب شد و از سگ و گربه های طلایی فستیوالها تحریمش کردند در سیاه نمایی از این جوامع است و به ویژه شهر پاریس مدینه فاضله غرب است.
این در حالی ست که حتی سیاه نمایی موجود و تصویر شده در فیلم گذشته از جانب مهاجرانی چون سمیر و یا احمد ایرانی است و هیچ ارتباطی به آنها ندارد که آن جشنوارهها حتی تحمل همین میزان سیاه نمایی با مقصر دانستن مهاجران را هم ندارد و باز هم با سیاسی کاری و مرموزانه کن جایزهاش را به بازیگر زن فیلم میدهد.
-اصلاً به لحاظ منطق داستان نویسی در این نوع نمایش چند رابطه خراب بدون کوچکترین توضیحی درباره دلایل آن است که اصلاً باور پذیر نیست. سمیر با زن فرانسویاش مشکل دارد؛ احمد با زن فرانسویاش مشکل دارد؛ مرد بلژیکی هم از برنیس بژو -مارین- جدا شده و ... اینجا تنها منطقی که مشترک است؛ رابطه زنان فرانسوی با مردان غیر فرانسوی فرجام ندارد.
به ویژه آنکه نام فیلم و تاکید داستان بر گذشته و فراموش کردن همه آن است. این چگونه برای مخاطب میتواند باور پذیر باشد که گذشته ایی را میتوان بدون دانستن چرایی و چیستی آن فراموش کند و این در تناقض کامل با عبرت آموزی از گذشته و تاریخ است که هر کسی در زندگی به صورت شهودی به آن رسیده است.
این یک تفکر اباحه گرایانه است که صرفاً باید به جلو رفت و هر فسق و فجوری که در گذشته انجام شده دیگر گذشته، مثل اشاره ایی که شخصیت سمیر به فرزند نامشروع درون شکم مارین میکند و سمیر در گفتوگوی وداع گونه با مارین تأکید میکند که گذشتهها را رها کن، آنچه مهم است اکنون است و آن بچهای که در شکم تو است.
اصلاً آغاز فیلم هم با چنین تفکری آغاز میشود؛ جاییه که احمد و ماری سوار ماشین میشوند و هنگام دنده عقب گرفتن، به عقب خودش نگاه می کند ولی با این حال به ماشین پشتی میخورد با صدای برخورد تصویر قطع میشود!
یعنی این زن با گذشتهاش مشکل دارد و حالا مردی ایرانی از گذشتهاش آمده تا آخرین بندهای اتصال او به گذشته را با طلاق ببرد. در این فیلم فرهادی هم با واقعیتی شوم به نام طلاق و خیانت روبرو هستیم و کنشهای اصلی داستان را تشکیل میدهند.
هیچ مشخص نیست این چه اصراری ست که فرهادی از همان اولین فیلمش، رقص در غبار برای تصویر طلاق داشته و هر چه جلوتر میرود اصرار و تاکیدش بیشتر میشود.
به هر حال آنچه که بسیار مشهود و عیان است علیرغم تمام توقعاتی که فرهادی داشته در ایران بهتر فیلم میساخته و حداقل میزان فروش و تعداد جوایز که این گویای این مطلب است.
نوشته: علی حدادی
رویکرد