باحور

عبادت و دعا 2-2

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

عبادت و دعا 2-2


در ادامه مباحث پست قبلی، ذیل مبحث قرب به خدا:

1) تسلط بر قوه ی خیال

از این مرحله که ما بگذریم، یک مرحله ی بالاتر و عالیتری است و آن تسلط بر اندیشه و قوه ی خیال است.

نماز برای حضور قلب است. اصلاً حضور قلب یعنی چه؟ این مسئله ی حضور قلب خیلی تعبیر عجیبی است. حضور قلب یعنی دل حاضر باشد و غایب نباشد؛ یعنی تو وقتی نماز می خوانی و رویت به طرف قبله است، حاضر غایب کن، ببین دلت در نماز حاضر است یا غایب؟ شما در اول نماز دلتان را حاضر غایب می کنید و او حاضر می شود. دلتان هم می خواهد حاضر باشد. تا می گویید اللّه اکبر، بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ، `اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ ، یک وقت می بینید این شاگرد کلاس فرار کرده؛ شما درس را از اول تا آخر داده اید ولی خود شاگرد در کلاس نبوده است.

و از علما کسی که بهتر از همه این مطلب را بیان کرده شیخ الرئیس بوعلی سیناست. در باب عبادت عارف می گوید: « آدم عارف که عبادت می کند، یک آدم دانا و شناسا وقتی که عبادت می کند، در عبادت بیش از هر چیزی به تمرکز قوه ی خیال خودش اهمیت می دهد که ذهن متوجه خدا بشود و قوه ی خیال همیشه حاضر باشد و از سر این کلاس فرار نکند. »

اگر کسانی این قدرت را در اثر عبودیت و بندگی خدا پیدا کنند که اگر بخواهند یک ساعت متوالی ذهن را به یک نقطه متمرکز کنند به طوری که در تمام این یک ساعت یک ذره ذهن به هیچ نقطه ی دیگری توجه پیدا نکند می توانند چنین کاری بکنند. این خودش قدرت و تسلط است و در نتیجه ی نزدیک شدن واقعی به خدای تبارک و تعالی پیدا می شود. حدیثی هست از پیغمبر اکرم که فرمود: یَنامُ عَیْنی وَ لایَنامُ قَلْبی من چشمم می خوابد ولی دلم بیدار است؛ برعکس ما که چشممان بیدار است و دلمان در خواب است. پیغمبر فرمود من چشمم که بخوابد دلم بیدار است. می گوید:

چشم تو بیدار و دل رفته به خواب

چشم من در خواب و دل در فتح باب

حاکم اندیشه ام محکومْ نِی

چون که بنّا حاکم آمد بر بِنی

مثل من و اندیشه ام مثل بنّاست و بنا؛ آن را من ساخته ام، اندیشه و خیالْ مرا نساخته است.

2) بی نیاز شدن روح از بدن

اگرچه این مراحل از سطح فکر و تصورات ما دور است ولی به صرف اینکه دور است عذری برای ما نمی شود که ما اینها را نشناسیم و از اینها بی خبر بمانیم. بله، مرحله بالاتری هم هست. (باز خیال نکنید این مراحل که می گویم، مال امام یا پیغمبر است. تا برسد به مرحله ی امام و پیغمبر، خیلی مراحل است. ) انسان درنتیجه ی تقرب به خداوند- و تقرب به خداوند در نتیجه ی عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار- می رسد به این مرحله که درعین اینکه بدنش نیازمند به روح است، روحش از بدنش بی نیاز می شود.

مثلا اگر در ماه رمضان به جز گرسنگی و تشنگی، دروغ نگفتیم، غیبت نکردیم کوشش کنیم انسان باشیم آن وقت می بینیم  بعد از یک ماه چه تحولاتی در ما بوجود می آید و همین که بر نفس مان مسلط شویم، پس باور کنید که آن مراحل دیگر هم عملی است.

البته مراحلی مثل تصرف در بدن و دنیای بیرون هم هست که از ذکر آن خودداری می کنیم.*

 

*دوستان علاقمند برای مطالعه دو قسمت «تصرف در بدن و دنیای بیرون» می توانند به سایت http://www.mortezamotahari.com/fa  قسمت کتابخانه، کتاب آزادی معنوی مراجعه فرمایند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی