باحور

عبادت و دعا2-1

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین درجه ی ربوبیّت: تسلط بر نفس 

اوّلین درجه اش این است که انسان تسلط بر نفس خودش پیدا می کند. یکی از بیچارگیهای ما که کاملاً احساس می کنیم این است: زمام نفس خودمان دراختیار ما نیست، اختیار خودمان را نداریم؛ اختیار زبان ، شهوات ، شکم ، چشم ، گوش و ... خودمان را نداریم؛ و این نهایت بدبختی است.

ما مالک زبان خودمان نیستیم، اختیار زبان خودمان را نداریم. وقتی که گرم می شویم به حرف زدن، به اصطلاح چانه مان گرم می شود، نمی فهمیم که چه می گوییم. مجلس گُل انداخته، حالا که مجلس گل انداخته است نه راز خودمان را می توانیم نگه داریم نه راز مردم را. اختیار غضب خودمان را نداریم. می گوییم (خود من یکی از آن اشخاص هستم) آقا دیگر عصبانی شدم، هرچه به دهانم آمد گفتم. عصبانی شدم یعنی چه؟ ! عصبانی شدم یعنی من یک آدمی هستم که مالک نفس خودم نیستم، همین قدر که عصبانی شدم اختیار من دیگر دست اوست، هرچه که به دهانم می آید چون عصبانی هستم می گویم. آیا نباید انسان مالک نفس خودش باشد؟ اصلاً تا ما مالک نفس خودمان نباشیم آیا می توانیم مسلمان باشیم؟ نه، مسلمان باید مالک نفس خودش باشد.

دومین درجه: مالک خاطرات نفس بودن

ما اگر مالک چشم و زبان وشهوت وعصبانیت خودمان باشیم، مالک یک موضوعی نیستیم؛ مالک خاطرات ذهنی و خاطرات نفسانی خودمان نیستیم. یعنی چه؟ یعنی این تداعی معانی ای که در ذهن ما رخ می دهد بدون اینکه اختیارش دست ما باشد. از این شاخ می رود به آن شاخ، از آن شاخ می رود به آن شاخ، . . . قوه ی خیال ما حکم یک گنجشک را دارد. به ما و شما می گویند نماز که می خوانی تمرکز ذهن و حضور قلب داشته باش. لا صَلوةَ اِلاّ بِحُضُورِ الْقَلْب نماز بدون حضور قلب قبول نیست؛ صحیح است، یعنی به تو نمی گویند چرا نماز نخواندی، اما قبول نیست یعنی تو را به جایی نمی برد، خاصیتی برای تو ندارد. تا گفتیم اللّه اکبر، یک وقت متوجه می شویم که گفتیم السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. از بس هم زیاد نماز خوانده ایم قهراً عادت شده است، اشتباه نمی کنیم، به طور خودکار از اللّه اکبر تا السلام علیکم می رویم و تمام می کنیم بدون اینکه هیچ بفهمیم؛ و حال آنکه در نماز باید حضور قلب و تمرکز ذهن باشد. نگویید نشدنی است. خیر، شدنی است، خیلی هم شدنی است، با عبودیت.

نماز، عبودیت وبندگی است، نتیجه این عبودیت، ربوبیت و تسلط است، اقل درجه تسلط، تسلط بر نفس است.

تقوا

تقوا یعنی چه؟ یعنی خود نگهداری. یعنی تسلط بر نفس.

علی علیه السلام در خطبه ی 113نهج البلاغه می فرماید تقوای الهی یک خاصیتش این است که انسان را از محرمات الهی نگهداری می کند.

خاصیت دیگرش این است که خوف خدا را در دل انسان جایگزین می سازد. قرآن در باب روزه در آیه 118 سوره بقره می گوید: ای مردم باایمان، برای شما روزه فرض شده است همچنان که برای پیشینیان شما فرض شده بود. چرا؟ قرآن فلسفه را هم ذکر می کند: لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ برای اینکه در شما روح تقوا و ملکه ی تقوا پیدا بشود. یعنی تسلط بر نفس.

پس اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزه های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بیشتر بر نفس خودمان بیشتر مسلّط هستیم و می توانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ی ماست.

اما اگر ماه رمضانی گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان آن طور که پیغمبر اکرم فرمود که بعضی از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است، یک بدحالی پیدا کردیم و در نتیجه ی این بدحالی قدرت ما بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم که روزه هم شد کار در دنیا؟ ! این علامت قبول نشدن روزه ی ماست؛ درصورتی که اگر انسان در ماه رمضان روزه گیر واقعی باشد، سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند، یک غذای مختصر و متعارف بخورد، بعد احساس می کند که هم نیروی بدنی اش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروی روحی اش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل عبادت است.

از آیات قرآن اینچنین می خوانیم، یعنی در دو جا این آیه تکرار شده است: یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاة. ای اهل ایمان! از نماز و از صبر- که به روزه تفسیر شده است- کمک بگیرید. این تعبیر خیلی عجیب است! یعنی تو نمی دانی که این نماز و روزه چه منبع نیرویی است! با اینها شما را به یک منبع نیرو هدایت کرده اند . برای اینکه بر نفس و روح خودتان مسلط بشوید نماز بخوانید، روزه بگیرید.

حال آیا این ربوبیت و تسلط به همین جا خاتمه پیدا می کند؟ نه، درجات و مراتب دارد. به هر درجه که شما در مسیر عبودیت جلو بروید ربوبیت پیدا می کنید و به اصطلاح ولایت یعنی تسلط پیدا می کنید. از این درجه ای که عرض کردم یک درجه بالاتر، به آنجا می رسید که مالک خاطرات نفس خودتان می شوید.

دعای این شبهایمان باشد...

اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی