مظلومیت امام حسین علیه السلام
کسی مثل اباعبدالله عزیزترین دلبند رسول خداست و اصلا انتظار نمیرود انقدر مظلوم واقع شود.
این ظلم بزرگ یک شبه اتفاق نمی افتد.در جریان موجی این ظلم به این حد رسید که دیگر در کربلا کار از کار گذشته بود، کار از دست عبیدالله زیاد در رفته بود...
ریشه ظلم کجاست؟
چطور میتوان به چنان مهربانی ظلم کرد و به دشمنان خدا پیوست؟
مردم خودپرست بخاطر منافعشان و بزدل بودنشان از دشمن خدا اطاعت میکنند!
چرا با اینکه هر دو طرف جنگ است اما مردم حاضر نبودند بخاطر خدا بجنگند؟
اگر میگوییم "الناس عبید الدنیا..."پس چرا مردم بخاطر دنیا چرا سمت امام حسین نمی روند؟
مگر یزید بیشتر دنیا میدهد؟
یزید که به حقوق مردم تجاوز می کند.
مگر دنیایی که از امام حسین بگیرند با دنیایی که یزید میدهد فرق دارد؟!
زیردستان امام حسین هم که به کسی ظلم نمی کنند. پس مشکل کجاست؟
امام حسین که بخاطر ظلمی که به مردم میشد میخواست قیام کند. مردم که میدانستن امام راست میگوید.
"وَ لَو أنَ اَهلَ القُری أمَنُو و اتَقُوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٌ مِنَ السَماءِ وَ الأرضِ"
آیا مردم میگویند دنیا میخواهیم اما نه از نوع دنیایی که حسین بدهد؟
اینهم که حرفی بی معنی است.
مردم اگر به حال خودشان رها میشدند که به سمت امام حسین می آمدند همانطور که آمدند و نامه هم نوشتند.
مردم دنیا طلب هم که می دانند دنیا بهشان بهتر میرسد.
مشکل اینجاست که یزید این میان آمده و آنها را ترسانده.از ترس جانشان بر حسین فاطمه شمشیر میکشند.
مردم کوفه دلهاشان با شماست شمشیرهاشان علیه شماست!
با یزید درنده خو نمیشه حرف زد با امام حسین چون خیلی آقاست میشه کنار اومد!
کم دوست داشتن امام حسین، جرم و جنایت بزرگی است که مکافاتش قاتل اباعبلالله شدن است
عشق عامل دفع رذائل اخلاقی است تا وقتی حب نفس باشد همه فساد ها می آید.
تمام تعقل باید صرف پیدا کردن معشوق شود.
شیرینی حیات با خود را برای دیگری دوست داشتن پیدا میشود.
عشق باعث ثبات آرامش جامعه است.
اما عشق را نمی توان قانون کرد،با عشق باید با ادب صحبت کرد..
عشق با حیا پوشیده شده است و نمیتوان از کسی پرسید چقدر عاشقی و عاشق که هستی
ناچار با شعر و ادبیات از عشق سخن می گویند.
امام حسین نمیشد در مدینه مردم را ورد سوال قرار دهد که مودت ذی القربی را فراموش کرده اند
ناچاریم در دعای ندبه بگوییم : عزیز علی ان ابکیک و یخزلک الوری..
علی جان مردم مدینه سلامت میدهند؟ دردناکتر اینست که پاسخ بشنود جواب سلام راهم نمیدهند.
نمیتواند ببیند علی گوشه خانه غریب نشسته دست بچه ها را میگیرد و کنار قبر حمزه گریه میکند...
وقتی محبتت به اباعبدالله الحسین کم است ببین بیقه دلت کجاست؟!
وقتی حضرت زینب رو به عمرسعد میفرماید:"تو ایستاده ای تا حسین فاطمه را پیش چشمت بکشند؟!" یعنی به عالمیان میگوید کسی حسین را کشت که انتظارش را نداشتیم!
بعضی ها مثل عمرسعد "پیچ شل کن محبت" هستند، "سرپل" هستند برای یزید!
عمر سعد حتی نمیخواست اجازه دهد شب عاشورا مهلت عبادت به امام حسین و یارانش بدهند. دیگران راضی اش کردند.
در مذاکره ای به دعوت امام حسین ایشان به عمرسعد میفرمایند: "نمیخواهی با من باشی و آنها را رها کنی؟" نمیفرمایند مگرمن چه گناهی کردم و او ازدید خودش دلیل عداوتش را بگوید
اوپاسخ میدهد باغ و نخلستانم را میگیرند! امام میگوید من به تو باغ و نخلستان میدهم. اگر دنیا میخواهی بیا از من بگیر...
اما او از یزید میترسید.تمام سقف آرزویش یک استان بود حتی رقیب هم نبود.
یزید از بی مهر ها کار میکشد...از کسانیکه هنگام دفاع از حق سکوت میکنند.
یا حسین !محرم ها پیرهن مشکی را در غم تو میپوشم نه برای اینکه حاجت بگیرم،
یاحسین فقط بخاطر غمت نامت را فریاد میزنم نه اینکه خیلی آدم خوبی هستم درد و فهم دین دارم. این حداقل انسانیت است..
حقیقت طلبی باید به عشق حسین منجر شود!
