چیستی سینمای دینی
سینمای دینی مفهومی سهل و ممتنع است؛ چرا؟ این موضوعی است که باید لَختی دربارۀ آن اندیشید. من معتقدم سینما با «نفسانیت نازل بشری» پیوند عمیقتری دارد تا فطرت الهی او. چه افرادی زیادی که در ایران تأسف میخورند که چرا نمیتوانند صحنههای خصوصی زندگی زن و مرد را روی پرده سینما نشان بدهند و برای متدینینی که خود را از تماشای این صحنهها بینصیب میسازند، تأسف میخورند. آنها این حرفها را صراحتاً در محافل خصوصی خود میگویند، یا در جشنوارههای خارجی میبینیم که نوادری از دستاندرکاران و بازیگران سینمای ایران، خود را به هیچ حجاب و حیا و مرزی محدود نمیدانند؛ انگار آنجا سرزمین آزادی و رؤیاهای آنهاست! آنان همه حصرهایی را که معتقدند دین برای سینما تعریف کرده، زائد میدانند و معتقدند که سینمای ایران خود را از زیبایی نفسانی سینما محروم کرده است! به هر حال، هم اینها قطعاً خطا میکنند و هم کسانی که معتقدند که چون ذات سینما دینی نیست، باید از خیرش گذشت و عطایش را به لقایش بخشید.
به این منظور لازم است که تعریفی درست و جامع از سینمای دینی برسیم. سینمای دینی چیست؟ سینمای دینی؛ نوعی نگاه است، نگاهی معطوف به روح توحیدی عالم، نگاهی که انسان در مواجهه با آن دچار پالایش روحی بشود، نه اینکه خدای ناکرده دچار کدورت روح؛ نگاهی که در مواجهه با آن، انسان خود را در مقابل یک آئینۀ زلال و شفاف ببیند و ضعفها و عیوب و نفسانیت خود را با عواقب و نهایت نفسزدگی مشاهده کند. نگاهی که انسان در مواجهه با آن، دلش برای آسمان، عرش، لقای حضرت رب و برای رسیدن به جامعۀ آرمانی در آخرالزمان تنگ شود. انسان وقتی انسانهای موحد را روی پرده سینما دید و زیباییهای زندگی آنها را از منظر سینما مشاهده کرد، دلش برای این نوع زندگی غنج بزند و بگویدای کاش میشد ما هم اینطور زندگی کنیم.