باحور

دغدغه های فرهنگی 7-4

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ب.ظ

ظهور گرایش روشنفکرانه مذهبی:

·         شروع از دهه سوم و شتاب در قرن چهارم قرن حاضر و سوق دادن نسل جوان به سمت اسلام واقعی، اسلام روشنفکرانه.

·         پیشکسوتان تفکر نوین اسلامی:

-         علامه طباطبایی

-         آقای محمدتقی شریعتی(پدر دکتر شریعتی)

-         آقای طالقانی

-         شهید مطهری

·         تعداد کم روشنفکران مذهبی در مقابل روشنفکران مادی؛ اما روشنفکر مذهبی باید ساعت ها تلاش، مطالعه و تدبر می کرد، ولی روشنفکر مادی احتیاج به این همه فکر کردن نداشت.

·         علت سبقّه کمی آثار روشنفکران غیردینی نسبت به آثار متتفکرین اسلامی، ترجمه ای بودن آنهاست.

·         در آن دوران حجم کتاب های ضداسلامی یا غیراسلامی به طور عجیبی زیاد شد.

·         و نسل جوان آن روز با حجم زیاد نوشته های الحادی بدون آنکه معادل اینها را از اسلام در اختیار داشته باشد، مواجه شدند.

·         در مصر و هند، بینش روشنفکرانه اسلامی زودتر ظهور کرد که مرهون «سید جمال الدین» است. اما نوشته ها و تفکرات اسلامی ِ غیرایرانی، آن جوری نبود که ذهن کاوشگر را سیرآب کند.

·         دام پیش روی روشنفکر مسلمان در اوایل تکوّن فکر اسلامی؛ «دام آلودگی ذهنی به نهادهای فکری غیراسلامی».

·         مرحوم شریعتی می گفت:«امروز که نطفه اندیشه اسلامی دارد بسته می شود ، باید هرگونه رگه بیگانه را از آن دور کنیم.»

·         امروز تکلیف ما این است:

-         استفاده از اسلام به عنوان یک ایدئولوژی جهت بخش و راه نما.

-         فهمیدن اسلام با خلوص و طهارتش و جهت دادن مبارزه خودمان در جهت اسلام.

-         اگر ما اسلام را با این دید و با این برداشت مورد بررسی قرار دهیم در آن صورت تمام موضع گیری های اجتماعی ما بر اساس قضاوتی خواهد بود که اسلام به ما ارائه می دهد.

·         دشمنان استقلال ایران، دشمنان اسلام و انقلاب؛ ناشی از نفرت است، نفرت از دین و مظاهر دینی و از آخوند!

·         پشتیبانی از روشنفکر، همه اش مالی نیست. روشنفکر گاهی حاضر است گرسنگی بکشد؛ تا برایش کف بزنند، در رادیو و روزنامه های خارجی از او تعریف کنند و به او جایزه بدهند. بعد هم وقتی دیدند مانعی وجود ندارد و فضایی است که هرچه بخواهند می توانند بگویند، بیشتر هم تشویق می شوند.

·         هدف چیست؟

هدف این است که همان هویتی که از اسلام و انقلاب به وجود آمده، خرد و نابود شود. البته می دانند که توده مردم به این زودی نابود شدنی نیست. بنابراین در درجه اول به توده مردم طمع ندارند، به خواص طمع دارند.

خواص یعنی؛ همین قشرهای متوسطی که آگاهی ها و تأثیر نفسی دارند؛ ممکن است یکی از آنها، معمم، دانشگاهی و دانشجو باشد.

                                                                            

                                                                              «پایان فصل چهارم»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی