با آوینی تا آوینی (4)
نگاهی اجمالی به مقالات سینمایی سید مرتضی آوینی
آینه ی جادو (2)
واقعیت عرضه شده در فیلم بیش از هر چیز قابل قیاس با فضای مثالی رؤیاهاست. در رؤیا نیز همه چیز نشانه و علامت است نه واقعیت؛ نشانههایی سمبلیک، دال بر معنای خاص. رویا نیز «جهان سوبژکتیو»درون انسان است که انعکاس بیرونی یافته است، همچون فیلم که خواهناخواه نشاندهندهی دنیایی ذهنی است که فیلمساز در آن زندگی میکند. هرکس در «جهان معرفت» خویش میزید و این جهان همان قدر به «جهان واقعی» نزدیک است که معرفت او راهبر به حقیقت شده است.
جهان رؤیاها فضای مثالی است و هرگز احکام «دنیای واقعی» بر آن بار نمیشود. در عالم واقع، قوانین طبیعی، قراردادهای اجتماعی و احکام شریعت امیال آدمها را مقید میدارند.
اگر رویا بنا بر صورت عامیانهی تعلیمات فروید جهانی آزاد باشد، سینما را نیز باید جهانی آزاد نامید، چراکه بشر توانسته است از سیطرهی ضمیر ناخودآگاه که ضامن حفظ قراردادهای اجتماعی و قوانین طبیعت در درون آدمی است، به آن پناه برد و نفس امارهی خویش را رها کند. بر پردهی سینما میتوان «انعکاسات ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر» را نیز نظاره کرد.
آنان که از نفوذ فیلمهای پورنو در میان غربیها باخبرند در جستوجوی شاهد و مصداق بر مدعای ما چندان درنمیمانند، اگرچه نگاهی به «دنیای کارتون»، خصوصاً در نمونههایی چون «سوپرمن» و امثال آن، میتوانند کافی باشد. بشر جدید در پرسوناژهایی چون سوپرمن و «مرد شش میلیون دلاری» و … خود را در جریان یک تخیل سینمایی از بار محدودیتهای طبیعی وجود خویش رها کرده است و میدان عمل وسیعتری برای ارضای قوهی غضب خود به دست آورده. به توسط پورنوگرافی نیز سد محدودیتهای وجود طبیعی خویش را در جهت اطفای شهوات حیوانی حتیالمقدور از سر راه برداشته و امکان استغراق هرچه بیشتر در لذات جنسی را برای خود فراهم آورده است. «فیلمهای جادویی» نیز انعکاس ـ یا پروژکسیون ـ اوهام و تخیلات رویایی بشر جدید به خارج از وجود اوست.
سینما اکنون آینهی ضمیر بشر غربی است و بر پردهی آن، همهی آنچه او از خود و دیگران میپوشاند انعکاس یافته است. ادبیات، تئاتر و سینمای ابسورد ـ که در اینجا مترادف با معنای «پوچی» گشته است ـ در حقیقت بازتاب همان بنبست روحی بشر جدید است در آینهی هنر. «ابسورد» بنبستی است که غرب در آن به آخر خط رسیده است. سینما بشر غربی را لو داده است و صفات باطنی او را آشکار ساخته… و در کنار آن، ناگفته نباید گذاشت که وجدان نیمخفتهی او و فطرتش که هنوز نمرده است نیز در این آینهی جادو انعکاس یافته. فیالمثل در نگاهی به فیلم کوروساوا میتوان تحولات باطنی ـ فرهنگی ـ جامعهی ژاپن را در ذیل تاریخ غرب و گرایش پنهان روح ژاپنی را برای بازگشت به خویش و سنتهای فراموش شدهی شرقی نظاره کرد. «دوداسکادن» و «درسواوزالا» نمونههای خوبی هستند.
ادامه دارد
ان شاالله