با آوینی تا آوینی (3)
نگاهی اجمالی به مقالات سینمایی سید مرتضی آوینی
آینه ی جادو (1)
در فیلم هیچ تصویری نمیتواند «سهواً یا به طور تصادفی» درمیان مجموعهی تصاویر فیلم قرار بگیرد؛ این یک اصل کاملاً بدیهی است که انسان را به یک خصوصیت جامع دربارهی «واقعیت سینمایی» راهبر میشود. مراد از واقعیت سینمایی همان واقعیتی است که بر پردهی سینما عرضه میگردد.
چرا چنین است؟ چرا در فیلم هیچ تصویر غیرضرور، اشتباهی یاتصادفی نمیتواند وجود داشته باشد، حال آنکه در واقعیت خارج یا واقعیت پیرامون هرگز چنین نیست؟
در فیلم هر یک از تصاویر با تصاویر قبل و بعد از خویش و با مجموعهی فیلم ارتباطی معین و پیشبینی شده دارد و پیوند بین تماشاگر و فیلم نیز موکول به آن است که تماشاگر این روابط معین و پیشبینی شده را دریابد. در اینجا هرگز این امکان وجود ندارد که دو تصویر بدون قصد خاصی کنار یکدیگر قرار بگیرند و یا تصویری بیدلیل در میان مجموعهی تصاویر فیلم جاگیر شود.
ممکن است در جواب این سوال بگوییم: خوب! هر فیلم به ناگزیر دارای سیر دراماتیک و منطق معین و مشخصی است و اگر یک تصویر بدون رابطهی درست با این سیر در آن میان بنشیند، هیچ فایدهای نخواهد داشت جز آنکه تماشاگر را گیج خواهد کرد و مانعی خواهد شد در سر راه درک کامل معنای فیلم.
در این جواب مسامحهای وجود دارد و آن این است که باز هم اصل سوال مورد بیاعتنایی قرار گرفته است. باز هم میتوان پرسید: این درست! اما چرا چنین است؟ مگر تماشاگر در زندگی معمول خویش از این قدرت و اختیار برخوردار است که همهی حوادث و وقایع و اشخاص و اشیاء را درست آن سان که خود میخواهد به عرصهی وقوع و وجود بیاورد؟
جواب را نهایتاً باید در بررسی ماهیت «واقعیت سینمایی یا واقعیت معروض در فیلم» جستوجو کرد که لاجرم با کیفیت وجود اشیاء در قاب تصویر (فریم فیلم) نیز ارتباط خواهد یافت. واقعیت عرضه شده در فیلم، آرمانی و مطلقگراست و از این لحاظ، امکان وجود صدفه (تصادف)، اشتباه و یا عدم قصد در آن وجود ندارد و با صرفنظر از مهارت فیلمساز، هرچه بر پرده میآید دارای «معنایی معین» است و «رابطهای مشخص با دیگر اجزا و عوامل».
واقعیت سینمایی «مصنوع فیلمساز» است و با عنایت به پیام و محتوا و غایات و سرنوشت واحدی شکل گرفتهاند که فیلم بدان منتهی خواهد شد. تکلیف نهایی را «غایات فیلمساز» تعیین میکند و بنابراین، همه چیز ـ زمان و مکان، حرکات و روحیات پرسوناژها و … حتی طول پلانها ـ با توجه به صورت آرمانی فیلم آنچنان که مورد نظر فیلمساز است، از سرنوشت واحدی تبعیت خواهد کرد.
تلاشهای فیلمساز چه در هنگام دکوپاژ، فیلمبرداری و یا مونتاژ بالاخره باید به آنجا منتهی شود که او نتیجهی کار را به مثابه «اثر خویش» تصدیق کند. «زبان سینما» نیز زبان واحدی است که در آن بیان عواطف و احساسات از طریق تصویر متحرک اصالت خواهد یافت که با صرف نظر از تفاوتهای فردی، با توسل به «گرامر یا دستور زبان معینی» انجام میشود؛ و لذا فیلم صورتی آرمانی و مطلقگرا خواهد یافت که در آن، همانطور که گفتیم، از جانب فیلمساز جایی برای تسامح، عدم قصد، اشتباه و یا صدفه وجود نخواهد داشت.
در فیلم جایی برای «انتخاب» تماشاگر وجود ندارد؛ فیلمساز به جای تماشاگر فکر و انتخاب کرده است و همهی اشیاء و اشخاص و وقایع و حرکات در واقعیت سینمایی «نشانه»هایی هستند که به غایات، مفاهیم و عواطف موردنظر فیلمساز اشاره دارند. دخالت عوامل پیشبینی نشده را در کار، چه از سر ناشیگری باشد و چه از سر مهارت بسیار فیلمساز، نباید نقضکنندهی این معنا دانست.
ادامه دارد
ان شاالله